English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (8213 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
right oblique march U میل به راست رو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
offside U سمت راست اسب
truthfully U صادق راست
truthful U صادق راست
bolt U : راست بطورعمودی
bolted U : راست بطورعمودی
bolting U : راست بطورعمودی
bolts U : راست بطورعمودی
enhance U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
arithmetic U داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد
counterclockwise U حرکت از راست به چپ
indent U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indents U شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
direct U مستقیم راست راهنمایی کردن
directed U مستقیم راست راهنمایی کردن
directs U مستقیم راست راهنمایی کردن
true U راست
truer U راست
truest U راست
washout U باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
washouts U باقی گذاشتن میلههای 1 و 2و01 برای راست دست و 1 و3 و 7 برای چپ دست
right hander U ادم راست دست
right-hander U ادم راست دست
right-handers U ادم راست دست
right-hand U واقع در دست راست
green light U چراغ سمت راست
right wing U جناح راست
right-wing U جناح راست
reef knot U گره راست
reef knots U گره راست
foolproof U ادم ساده لوح و رک و راست محفوظ از حماقت وکارهای احمقانه
shift U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift U در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifted U در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifts U جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifts U دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shifts U در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
directly U سر راست
zone U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zones U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
right U راست
right U درسمت راست
right U شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
right U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
right U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
right U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righted U راست
righted U درسمت راست
righted U شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righted U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righted U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righted U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
righting U راست
righting U درسمت راست
righting U شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righting U جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
righting U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righting U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righting U منوی کوچک ای که وقتی فاهر میشود که دگمه سمت راست Mouse با دو کلید را انتخاب کنید
candid U راست
vertical U در زاویه راست نسبت به افق
dextrose U گلوکز راست گرد
borrow U ضربه زدن روی چمن نرم به سمت چپ یا راست یا مستقیم
borrowed U ضربه زدن روی چمن نرم به سمت چپ یا راست یا مستقیم
borrows U ضربه زدن روی چمن نرم به سمت چپ یا راست یا مستقیم
LSD U رقمی که محل سمت راست عدد را اشغال میکند و کمترین توان را دارد
grid U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grids U سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
square U راست حسینی
squared U راست حسینی
squares U راست حسینی
squaring U راست حسینی
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
rectum U راست روده
rectums U راست روده
print U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
prints U کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
outspoken U رک و راست
text U متن ای که مرتب نشده است . متنی که درحاشیه راست دندانه دار باشد
texts U متن ای که مرتب نشده است . متنی که درحاشیه راست دندانه دار باشد
rectilinear U راست خطی
stand U راست شدن
rectangle U راست گوشه
rectangle U راست گوش
Other Matches
dexiotropic U واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
dexiotropous U واقع در طرف راست بکار برندهء دست راست راست دست
attention to port U احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
The main road bears to the right. U این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
bi directional U چاپگری که میتواند حروف را از چپ به راست و از راست به چپ با توجه به حرکت نوک به جلو و عقب روی صفحه چاپ کند.
one two U ضربههای چپ و راست ضربه چپ با هوک راست
plain dealing U معامله راست حسینی راست باز
To lead an idle life. U راست راست راه رفتن ( ول بیکار )
orthotropous U دارای تخمک راست راست اسه
half face U نیم به راست راست یانیم به چپ چپ
columnleft U فرمان ستون به چپ چپ یا به راست راست
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
right justify U هم تراز کردن از راست تنظیم کردن از راست
side step U فرمان یک قدم به چپ یا به راست برداشتن یک قدم به چپ یا به راست
guide left U فرمان نفر راهنما به راست یابه چپ فرمان نفر هادی به راست یا چپ
half left U فرمان نیم به چپ چپ یا نیم به راست راست
up front U رک و راست
pricks U راست
wrapover top U راست
plumply U سر راست
rectilineal U راست خط
wrapover skirt U راست
four-square U رک و راست
blankly U سر راست
erect U راست
turnabout U به راست راست
turnabouts U به راست راست
wrapover dress U راست
uninhibited U رک و راست
pricking U راست
pricked U راست
right back U بک راست
right face U به راست راست
straight U راست
straighter U راست
straightest U راست
straightforward U راست
straightforward U رک سر راست
straightish U سر راست
bolt upright U راست
bee line U خط راست
prick U راست
vertically U راست
apeak U راست
sheer U یک راست
right footed U راست پا
dextrogyrous U راست بر
erected U راست
right turn U به راست راست
forthrights U سر راست
vertical beam U راست رو
freehearted U رک و راست
upright U راست
wooden U راست
plain spoken U یر راست
on end U راست
plain dealing U راست
erects U راست
straightish U راست
beeline U خط راست
erecting U راست
dextrorotatory U راست بر
right turn U براست راست
orthodoxy U راست دینی
rightable U راست شدنی
right flank U جناح راست
right wing to ward U دست راست
roll U انحراف به چپ یا راست
rolled U انحراف به چپ یا راست
rolls U انحراف به چپ یا راست
verities U سخن راست
right wing toward U دست راست
right flank U سمت راست
right handedness U راست دستی
right handed U راست گرد
verity U سخن راست
right handed U در سمت راست
sincere U راست نما
orthodoxies U راست دینی
right handed rotation U گردش به راست
right incline U میل به راست
rectangular U راست گوشه
right-angled U راست گوشه
erective U راست کننده
right halfback U هافبک راست
right half back U نگهبان راست
right handed U راست دست
open heartedness U راست بازی
erectile U راست کردنی
erectile U راست شدنی
outside right U گوش راست
partially true U تا یک اندازه راست
partially true U فی الجمله راست
dextrosal U راست گرد
dextrorotatory U راست گردان
dextrogyrous U راست گردان
orthotropism U راست رویی
eton collan U یقه راست
eyes right U نظر به راست
orthognathous U راست ارواره
ingenuousness U راست بازی
in round numbers 00 U سر راست 001تا
orthogonal U راست گوشه
orthoptera U راست بالان
grape sugar U گلوکز راست بر
orthopteran U راست بال
fastigiate U راست بالارونده
dextrality U راست برتری
dextrad U راست سویه
dexter U در طرف راست
rectification U راست گردانی
as the crow files U بخط راست
antiform U شکل راست
rectus U ماهیچه راست
right angled U راست گوشه
right angled parallelogram U راست گوشه
ragged right U راست ناهموار
right arm U دست راست
starboard U سمت راست
backstitch U کوک چپ و راست
battery left U رگبار از راست یا از چپ
orthopterous U راست بال
deskew U راست کردن
deasil U طرف راست
point device U کاملا راست
prick eared U راست گوش
cross brace U بادبند چپ و راست
prink U راست کردن
ragged left alignment U هم ترازی راست
clockwise rotation U گردش به راست
right justification U هم ترازی راست
right hand U دست راست
righting lever U اهرم راست کن
to come to good U راست امدن
Is it true that. . . ? U راست است که ...؟
A straightforward answer. U جواب سر راست
come clean <idiom> U راست گفتن
the parting on the right U فرق سر به راست
truthful <adj.> U راست [با حقیقت]
To become straight. U راست شدن
right atrium U آتریوم راست
to sit up U راست نشستن
to spoke the t. U راست گفتن
to tell the truth U راست گفتن
verisimilitude U راست نمایی
to turn left [right] U به چپ [راست] پیچیدن
on the right <adv.> U سمت راست
to the right <adv.> U سمت راست
rotation in a clockwise direction U گردش به راست
hard shouder U شانه راست
right <adv.> U سمت راست
to make a turn to the left [right] U به چپ [راست] پیچیدن
it never rains but it pours <idiom> U چپ و راست بد آوردن
set right U راست کردن
Z-twist [Z-spun] U راست تاب
round unvarnished tale U راست حسینی
erecting U راست کردن
straight out U راست حسینی
straightening U راست کردن
straight bow U کمان راست
cross-brace U بادبند چپ و راست
erect U راست کردن
speak the trurh U راست گفتن
righty U راست دست
straightened U راست کردن
erected U راست کردن
round unvarnished tale U حرف سر راست
simon pure U راست حسینی
erects U راست کردن
unbend U راست کردن
unbends U راست کردن
straighten U راست کردن
unbent U راست کردن
straightens U راست کردن
sheer U راست تند
rightmost U راست ترین
upends U راست نشاندن
rectangles U راست گوش
rightmost U سمت راست
rightism U راست گرایی
sit up U راست نشستن
straight stairs U پلکان راست
rectangles U راست گوشه
upending U راست نشاندن
upended U راست نشاندن
upend U راست نشاندن
off drive U ضربه به سمت راست
right handedness U دست راست برتری
right triangle U مثلث راست گوشه
righting moment U گشتاور راست کننده
rightward shift U انتقال به طرف راست
right wing forward U پیشرو دست راست
right wing of army U پهلوی راست میمنه
right justified U هم تراز شده از راست
right justify U هم تراز کردن از راست
orthorhomobic system U دستگاه راست گوشه
rhombic system U دستگاه راست گوشه
No left [right] turn! U گردش به چپ [راست] ممنوع!
upstanding U سر راست خوش هیکل
rear takedown with inside singleleg & kn U زیریک خم اقل از راست
Recent search history Forum search
2بازوی دست راست
2بازوی دست راست
0.کفشهایت(لنگه ی چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی
0کفشهایت(لنگه چپ و راست)را اشتباه/جابه جا پوشیدی.
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com